تالاریکه دیشب رفتیم همان تالاری بود که عروسیِ برادرِ  عروس دوم و عروس سوم(که خواهرند) همانجا برگزار شد برای همین هم یاد یک خاطره ی خنده دار افتادم

وقتی با خانواده وارد میشدیم حدودا بیست نفری بودیم جمعا، خنده ام گرفته بود به بقیه گفتم قربانتان گردم هرچه نگاه میکنم میبینم خیلی مرا یاد اولاد حضرت یعقوب می اندازید 

از چند دروازه وارد شوید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هنر ایرانی چت وایبر|چت روم وایبر|وایبر چت دبستان پسرانه شهیدان اتحادی شیراز مرجع دانلود اهنگ های خارجی جان جانان نکات و ترفند های شیرینی پزی آموزش های جالب از همه چیز کیف و کفش مینیاتور | Miniator Shoes Emam Mahdi